کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

هموفوبیا و نقش آن در گسترش خشونت علیه زنان








به قلم ویتا عثمانی




خشونت علیه زنان از عدم توازن قدرت و سوء استفاده از آن نشأت می گیرد. خشونت علیه زنان ریشه در سلطه طلبی و کنترل دارد. خشونت علیه زنان در نظامی رخ می دهد که مبتنی بر نابرابری جنسیتی و اعتقاد به برتری/کهتری جنسیتی است.




تحقیقات در مورد خشونتهای فراتر از خشونتهای معمول علیه زنان نشان داده است آنچه باعث چنین خشونتهایی می شود تنشهای روانی، سوء مصرف مواد و الکل، خشونتهای دوران کودکی یا بیماریهای روانی نیست، بلکه خشونت علیه زنان بطور مستقیم با وضعیت زنان در جامعه ای ارتباط دارد که از قبول برابری میان آنها و مردان در پرداخت حقوق، دسترسی به منابع و دیگر موارد سرباز می زند. در چنین جامعه ای جنس مذکر نسبت به زنان حس مالکیت پیدا می کند، بر زنان غلبه دارد و حق خود می داند که برای مقاصد خودش زنان را کنترل کند. وقتی مردان چنین حقوقی از سلطه و کنترل برای خود قائل باشند و برتری خود را بر گروه دیگر که صرفا بخاطر جنسیتشان کهتر پنداشته شده اند را بپذیرند، خشونت آنها با چنین تفکراتی تغذیه شده و مجال برای رشد و نمو می یابد.



برای پایان دادن به خشونت علیه زنان بایسستی برای حقوق برابر زنان در تمامی حیطه ها تلاش نمود. ارتباط میان پرداخت حقوق نابرابر، کار خانگی بدون حقوق، نقش کتابهای ادبی و تمام جنبه های دیگر نظام تبعیض آمیز با خشونت علیه زنان پذیرفته شده است. می دانیم که تا زنان به حقوق برابر در تمامی حیطه ها طبق قانون دست نیابند مردان سلطه و کنترل زنان را حق خود خواهند دانست.



حال بایستی بدانیم عامل تبعیض جنسیتی در جامعه چیست؟



در واقع تبعیض جنسیتی ریشه در کلیشه نقشهای جنسیتی دارد که از بدو تولد شروع می شود و در طول زندگی ادامه پیدا می کند.



از دوران کودکی و نوجوانی به ما آموخته می شود که چه رفتارهایی برای جنس ما مناسب است و از ما انتظار می رود. هنوز پسران را تشویق می کنند تا آمرانه، خودپسند و متمایل به کار در بیرون خانه باشند و به دختران می آموزند تا همساز، خوشایند و متمایل به خانواده و کار در خانه باشند.



زنانی که تسلیم چنین آموزه هایی نمی شوند حتی قدرت و مزیت اندکی که جامعه به عنوان زن شایسته- زن زنانه و مورد تایید مردان- به زنان می دهد نیز از دست می دهند. اسطوره می گوید زن باید نقشها را پاس دارد. او بایستی دلپذیر، دهنده، پرورنده و نگهدارنده ای باشد که برای خودش اندک تقاضا کند. زن باید با مردی باشد که بر او اختیار داشته باشد، به او امنیت اقتصادی بخشد، برای او تصمیم بگیرد و او را هدایت کند. کسی که از این نقشها اجتناب کند سرگردان، مختل و خارج از حیطه صحیح انگاشته می شود. زنی که فکر می کند می تواند بدون ملاحظه آنچه از او انتظار می رود به پیش رود تهدیدی برای جامعه به حساب می آید. او اگر چنین کند از خط خارج شده است. او که مرزهای ساختگی اجتماع را پشت سر نهاده است، احساس آزادی و نشاط می کند. او می داند اگر برگردد آن آزادی را از دست خواهد داد ولی او همچنین می داند که اگر آزاد بماند دیگر خیلی مزیتها را در اجتماع نخواهد داشت.



به نظر من دو عامل اصلی تقویت کننده کلیشه نقشهای جنسیتی، هموفوبیا و هتروسکسیزم هستند.



این تصادفی نیست که وقتی کودکان و نوجوانان در اوایل بلوغ نسبت به مسایل جنسی تا حدودی آگاهی می یابند یکدیگر را با عباراتی مانند «لوطی»، «اواخواهر» یا «همجنسباز» دست می اندازند. آنها به خوبی می دانند بزرگترها به آنها چه آموخته اند. بزرگترها پیامشان را خوب منتقل کرده اند. کودکان می دانند اگر نقشها را بشکنند طرد خواهند شد. برای یک نوجوان هیچ چیز بدتر از این نیست که بیگانه شناخته شود. آنها که متفاوت هستند خیلی مزیتها را از دست می دهند. بعلاوه در همین دوره بلوغ است که زن ستیزی در میان پسران آشکار می شود و دختران برای سازگاری با هنجارهای جامعه بیشتر تحت فشار قرار می گیرند که این به آنها اجازه نمی دهد خود را و موهبتهای درونی خود را کامل بشناسند.



زمانی دو اتهام «فاحشه» و «طبق زن» [لزبین] بودن بیش از هر اتهام دیگری وجهه زن را در انظار عموم مخدوش می نمود. انقلاب جنسی و تغییر افکار مردم در مورد رفتارهای جنسی هتروسکچوال از قدرت محکوم کنندگی واژه «فاحشه» کاست اما همچنان اتهام «لزبین» بودن تهدیدی جدی برای از دست دادن قدرت و مزیت در اجتماع است. کسی که به لزبین بودن متهم شود، فاسد و مطرود از حمایت جامعه انگاشته خواهد شد.



کسی که لزبین است کسی است که از خط قرمز فراتر رفته است، کسی است که از وابستگی جنسی/ اقتصادی به مردان شانه خالی کرده است. او کسی است که می تواند بدون مردان زندگی کند و درنتیجه (هرچند به عنوان یک نتیجه غیر منطقی) او ضد مرد است. یک لزبین از نظم معمول و قابل قبول پا را فرتر نهاده است. یک لزبین کسی است که هیچ نهاد اجتماعی برای حمایت از او وجود ندارد و با این حال ترجیح داده است مورد حمایت افراد جنس مذکر قرار نگیرد. یک لزبین در جهت مخالف فداکاری های زنان هتروسکچوال ایستاده است. پس یک لزبین تهدیدی برای جامعه است.



لزبین بیتینگ تلاشی است برای کنترل زنان، تا هر زنی که رفتارش قابل قبول اجتماع نباشد را لزبین بنامند یعنی وقتی یک زن مستقل باشد، راه خود را در پیش گیرد، برای احقاق حقوقش مبارزه کند، به خشونت نه بگوید، خودش را قبول داشته باشد، به جمع زنان پیوسته و آنها را دوست بدارد و برای بدنش حقوقی قائل باشد به او برچسب لزبین می زنند. لزبین بیتینگ زمانی رخ می دهد که به زنان به خاطر آنکه از خط مشی معمول خارج می شوند، برچسب لزبین می زنند. لزبین بیتینگ در خیلی موارد اثر می کند و زنان را به هنجارهای جامعه برمی گرداند. البته این مسلم است، چون زنان گاه و بیگاه مجازاتهایی را می بینند که جامعه بر لزبینها اعمال می کند: از دست دادن اجتماع، از دست دادن شغل و امنیت اقتصادی، از دست دادن فرزندان، خانواده و حتی زندگی. این بهایی است که به خاطر خارج شدن از خط، به خاطر زدودن نقش القا شده از طرف جامعه، به خاطر جستجوی آزادی می پردازند. زنان از چنین فقدانهایی می ترسند و برای اجتناب از آنها نه تنها از به رسمیت شناختن لزبینها و حمایت از آنها سرباز می زنند بلکه خود را سرکوب می سازند تا مورد تایید و حمایت قرار گیرند. تمامی صنایع در این جهت تاسیس شده اند تا نیاز زنان را به ماندن در نقشهای تایید شده برآورده سازند. به عنوان دو مثال صنعت مد و صنعت تولید وسایل آرایش را ملاحظه کنید. فکر کنید چه چیزی زنان را برمی انگیزد تا کفشهای نوک تیز با پاشنه های میخی 3 اینچی بپوشند؟! آیا در آن احساس راحتی می کنند؟!



مساله این نیست که آیا زنان می توانند آرایش کنند و کفشهای پاشنه بلند بپوشند اما همچنان مستقل و آزاد بمانند بلکه مساله این است که آیا زنان استقلال و آزادی شان را پس می زنند تا به درجه بالایی از تایید و حمایت در جامعه برسند؟ موضوع این نیست که همه زنان برای نیل به آزادی و استقلال بایستی لزبین شوند ولی می دانیم که تمام خصوصیات آزادی طلبی، استقلال طلبی و خودمختاری طبق استراتژی لزبین بیتینگ مترادف با لزبین بودن شناخته شده اند و اینکه همه ما بعنوان زن باید فکر کنیم که چه چیزی باعث انسداد دستیابی ما به قدرت و باعث عدم واکنش ما نسبت به لزبین بیتینگ شده است.




ما بایستی دلایل قصور و شکست خودمان در تلاش برای رهایی خود و تقاضا برای مساوات را بررسی کنیم. با توجه به آنچه گفتم، هموفوبیا قطعا یکی از این دلایل است. هموفوبیا تنها به لزبینها زیان نمی رساند بلکه به همه زنان خسارت وارد می کند. هموفوبیا یکی از ابزارهای حفظ کنترل زنان در جامعه است و ارتباط میان کنترل و خشونت بر کسی پوشیده نیست. این هموفوبیاست که ما را در خطی مشی مصوب جامعه قرار می دهد و ما را از جنبش برای رسیدن به آزادی باز می دارد. حتی اگر هیچ لزبینی وجود نداشته باشد، حتی برای زنانی که نسبت به حقوق لزبینها بی اعتنا هستند باز مبارزه با هموفوبیا بایستی مهم باشد، زیرا هموفوبیاست که زنان را از آزادی و اختیار محروم کرده و آنها را در برابر خشونت و بدرفتاری آسیب پذیر ساخته است. مبارزه با هموفوبیا مبارزه با خشونت علیه تمامی زنان است.

۴۶ نظر:

  1. سلام
    با تشکر از شما برای مشارکت در طرح:
    http://vajgon.wordpress.com/2011/05/14/homophobia/ ‎

    پاسخحذف
  2. azizam, to ke enghad az les tarif mikoni, be man begu bebinam, khode to chejuri be donya omadi? tavassote 2ta zan ya tavassote 1mard va 1zan? pas bebin, age madare jenabali les mibud, khode to alan vojud nadashti!!

    پاسخحذف
  3. nazaramo sansur nakonia ru saytet bezar, ok? affarin dokhtare khub!

    پاسخحذف
  4. va ye soale dige!: aslan ba din va mazhab kar nadarim, begu bebinam in teknolozhihayi ke zendegie emruze ma ro ba 1000 sale pish motefavet karde (kamputer, mahvare, mashin, havapeyma, electricite, mobayl, aseman-kharashhaye zedde zelzele va ...,) ina ro mardha mokheshuno be kar andakhtan dorost kardan ya zanha?! sarbazane yek keshvar ke amniyate mardomome on kesh var ro tamin mikonan, mard hastan ya zan?! va age be jaye mardha, zanha in karha ro bar ohde migereftan, aya be hamin khubi mitunestan in karha ro anjam bedan?! bebin cheghadr nadan hasti ke inchiza ro yeki mesle man bayad behet yadavari kone! man amsale to ro khub mishnasam, shoma fek mikonin ke mard ye mojude khar va biarzeshe, va dar moghabel zan ye fereshte hast ke az asemun oumade ru koreye zamin, amsale to (aksareshun) hazeran hatta shashe zano bokhoran! chon fek mikonan shashe zan tamize! va begu bebinam shoma zanhaye les ke eddea mikonin hich niyazi be andame jensiye mardane nadarin, va ba andame jensiye khodetun be tore kamel erza mishin, pas chera taghallob mikonin?! manzuram ine ke chera az kire masnueei ya chizaye shabihe on estefade mikonin?!!

    پاسخحذف
  5. همجنسگرایی در بین خانمها بشدت در حال افزایشه و در چنین شرایطی به نظر من رابطه بین مردان و زنان باید از نو تعریف بشه و در همین راستا من یک نظریه بسیار جالب دارم! یک نظریه کاملا درست و حساب شده بر مبنای عقل! در این نظریه نه قراره به کسی ظلم بشه و نه قراره کسی استثمار بشه. میخوام تو هم از اون با خبر بشی! البته میدونم که این نظر رو نمایش نخواهی داد، اصلا هم برام مهم نیست! میدونی چرا؟! چون چه نمایش بدی چه ندی، من اون رو تو همه سایتها خواهم گذاشت و با افکار عمومی تمام دنیا مطرح خواهم کرد! فقط این وسط آبروی تو و سایتت رفته چون همین کامنت رو تو سایتهای دیگه خواهم گذاشت و در زیرش هم قید خواهم کرد که سایت http://vitaosmani.blogspot.com این نظر رو بخاطر چند کلمه حرف حساب سانسور کرد! و مطمئن باش این نظریه حداقل در بین آقایون طرفداران بسیار زیادی پیدا خواهد کرد چون کاملا بر مبنای عقل و عدالت هست. نمیدونم خبر داری یا نه ولی کمپینی به نام حقوق مردان هم در جاهای مختلف دنیا از جمله امریکا و استرالیا وجود داره! اگه باورت نمیشه تو گوگل بزن men's rights تا هزاران سایت رو در همین مورد مشاهده کنی که اتفاقا آدرس دو تا از اونها هم اینه: http://www.mensrights.com و http://www.mens-rights.net ، میخوام بگم اگه هیچی که نباشه نظریه من خوراک این گونه سایتها خواهد بود!
    نظریه من اینه:
    همانطور که خانمها با هم متحد شدند، آقاييون هم حق دارند که با هم متحد شوند و تکنولوژيها و وسايلي را که خودشون اختراع کرده اند و در آينده نيز قرار است که اختراع کنند را تحت اختيار خودشان در بياورند و خودشون تعيين کنند که کدام گروه از خانمها از اين تکنولوژيها استفاده بکنند و کدام گروه از خانمها استفاده نکنند!
    اين نظريه کاملا منطبق بر عقل و منطقه و عدالته. اين ديگه نه استثماره و نه زور گوئي! اين اسمش تحريمه! يک تحريم هوشمندانه! و ميدونيم که تحريم چيز بدي نيست و حق هر شخص يا گروهي هست که به سهم خودش اشخاص يا گروههاي ديگه رو تحريم کنه.
    در همين راستا مراکز علمي و تحقيقاتي هم بايد تکجنسه بشه و سيستم طوري شکل بگيره که سهم آقايان و خانمها هرکدام بطور جداگانه در پيشرفت علم و تکنولوژي مشخص باشه تا بعدا عده اي از راه نرسن و ادعاهاي عجيب و غريب کنن! سپس مردان از دستاوردهاي علمي و عملي خودشون استفاده کنن و زنان هم از دستاوردهاي علمي و عملي خودشون.
    البته تر و خشک نبايد با هم بسوزه، بنابراين در ضمن اين ساز و کارها بد نيست يک تبصره هم در نظر گرفته بشه و بر طبق اون، خانمهايي که آقايون رو دوست دارن و اونها رو جنس مکمل خودشون ميدونن بتونن از دستاوردهاي آقايون استفاده کنن و در طرف مقابل هم خانمها خودشون تعيين کنن که کدام گروه از آقايون و تحت چه شرایطی ميتونن از دستاوردهاي اونها استفاده کنن، که البته در اين مورد خانمها صاحب اختيار هستن، ميتونن بدون هيچ ملاحظه اي يکجا تمام مردهاي کره زمين رو از دستاوردهاي خودشون محروم کنن. بهرحال دستاورد خودشونه و اختيارشو دارن. اينطوري آقايون و خانمها هيچ منتي سر همديگه ندارن و ميتون روابط بين مردان و زنان رو از نو تعريف کنن.
    شاید این نظریه متحجرانه به نظر برسه، ولی خوب چاره دیگه ای نیست، چون اولا این جنگ سرد رو خود خانمها شروع کردن، ثانیا مردها برده نیستن که هرچی کار مهم و سخت بر عهده اونها باشه، پیشرفت علم مدیون ذهن اونها باشه، برای حفظ امنیت کشورها و شهروندان جان خودشون رو به خطر بندازن، حق تقدم رو هم به خانمها بدن، آخرش هم خانمها اینطوری جوابشون رو بدن! مطمئنا این وظعیت قابل دوام نیست! ثالثا قرار نیست جنگ و خونریزی اتفاق بیفته یا به کسی ظلم بشه، و اتفاقا قراره عدالت بهتر و دقیقتر اجرا بشه، پس کسی نمیتونه از این نظریه ایراد بگیره!
    حالا خوشحال میشم اگه نظرت رو در مورد تئوری من بگی! (البته اگه جرات نمایش دادنش رو داری!)

    پاسخحذف
  6. به به! میبینم که کامنتم رو نمایش دادی! خداییش فکر نمیکردم این کار رو بکنی، چون همین کامنت رو توی خیلی از سایتهای فمینیستی گذاشتم ولی هیچکدومشون جرات نکردن نمایشش بدن و سانسورش کردن! البته اگه این کار باعث میشه توی دردسر بیفتی من راضی نیستما! چون اگه فمینیستها بفهمن همچین کاری کردی تو رو بشدت مواخذه خواهند کرد!
    بگذریم،
    تو که اینقدر دختر خوبی هستی و به آزادی بیان احترام میذاری، حالا لطف کن یه جواب به این نظریه من بده، چون من مدعی هستم که این نظریه کاملا بر مبنای منطق و عدالته، پس دیر یا زود آقایون باید به فکر اجرایی کردنش بیفتن! اگه تو معتقدی که این نظریه درست نیست، پس لطف کن و دلایل منطقی برای رد اون بیار و این نظریه رو برای همیشه به زباله دان بنداز! پس اگه سکوت کنی و دلیلی برای رد اون نیاری، میشه همون مثل معروف "حرف حساب جواب نداره"! نترس بابا، میدونم لزبین هستی و با مردها صحبت نمیکنی، ولی تو قرار نیست با من صحبت کنی، فقط برای اینکه این نظریه رو برای همیشه باطل کنی، بیا و یک جواب منطقی جلوی این ادعای من بذار.
    بهرحال دو حالت بیشتر نداره دیگه، 1- یا این نظریه باطله 2- یا بر حقه! اگه باطله که هیچ، ولی اگه برحق هست چرا نباید اجرا بشه؟!
    من اصراری ندارم که حتما خود تو جواب بدی، برام فرقی نمیکه، اگه بازدید کننده های سایت هم یه جواب منطقی داشته باشن که جلوی این نظریه بذارن من قبول دارم، ولی میدونم که کسی نمیتون به این نظریه جواب منطقی بده! چون خودش بر پایه منطقه! مثل این میمونه که کسی بخواد از 2x2=4 ایراد بگیره!
    بهرحال اگه کسی دلایل منطقی برای رد این نظریه داره بگه. من استقبال میکنم. بشرطی که دلایل منطقی باشه! مغلطه و سفسطه نباشه!

    پاسخحذف
  7. این نظریه، جدید نیست، بلکه در دهه های 60 و 70 میلادی گروهی از فمینیستها مطرح کرده اند، نه تنها در زمینه علم و تکنولوژی، بلکه در خیلی زمینه های دیگر نیز همچنین و آنها را به همین دلیل separatist feminists می نامند. حتی در موسیقی نیز این نظریه نمود پیدا کرده است، به عنوان مثال شما را به کارهای Alix Dobkin در دهه های 60 و هفتاد میلادی و بخصوص آهنگ Every Woman Can Be a Lesbian ارجاع می دهم. پس این یک نظریه زنانه است و اگر بخواهید به مرحله عمل درآید فکر کنم نتایج خیلی خوبی برای ما زنان داشته باشد. مشکلی که برای شما در این راه وجود دارد این است که دیگر هیچ مردی زنده نخواهد ماند زیرا علاوه بر آنکه مردها از لحاظ عاطفی و جنسی (البته این مورد دوم در مورد گی ها مصداق ندارد)به زنان وابسته اند، آنها نیاز به یک زن دارند که آنها را به دنیا آورد، این در حالی است که ما زنها به آنها هیچ نیازی نداریم. ما حتی برای بچه دار شدن نیز هیچ نیازی به آنها نداریم.
    ولی ما باز آنها و علم و تکنولوژی آنها خیلی مشکلات خواهیم داشت، علم و تکنولوژی حاضر بر مبنای روحیه خشن و ویرانگر مردانه شکل گرفته است و آنها برای اهداف جاه طلبانه شان طبیعت و محیط زیست را به نابودی کشانده اند بطوریکه اگر همین روند پیش برود تا 50 سال دیگر زمین برای زندگی انسانها مناسب نخواهد بود. از همان اوایل قرن بیست فمینیستها در این زمینه هشدار دادند ولی کسی توجه نکرد. نگاه کنید ببینید سیاست مدارهای مردانه و مردصفت با آن خوی مردانه انحصارطلبی، فردگرایی، تعصب، توحش، خودخواهی چطور تمام منابع را در جهت علوم نظامی و ویرانگر به کار می گیرند. هزینه ای که صرف علوم هسته ای مخرب و سلاح های کشتار جمعی می شود یک طرف و تمام هزینه ای که صرف علوم پایه و علوم انسانی می شود طرف دیگر.. هزینه اولی چندین برابر دومی است!
    البته بحث کردن با امثال شما هیچ سودی ندارد، چون از کامنتهایتان مشخص است متعصب و خشک مغز هستید، به اضافه اینکه مطالعه درست و حسابی هم در این زمینه ها نکرده اید و حتی فمینیزم و لزبینیزم را با جدایی از مردان خلط می کنید. من با مردانی که ویژگیهای بد مردانه را از خود دور کرده و صفات والای زنانه را گرفته اند مشکلی ندارم، اگرچه گرایش عاطفی من تنها به زنان است.
    کامنتهای شما نشان داد علاوه بر این ذهنی ناپاک دارید که به زنان نگاه ابزاری دارد، بی نهایت خودشیفته هستید ( و می دانید خودشیفتگی از حس حقارت می آید، و به همین دلیل بیشتر مردان گرفتار خودشیفتگی می شوند!)
    مثل این آدمهایی که چهار تا کتاب روانشناسی بازاری خوانده اند بی دلیل می خواهید دلایل روانشناسانه ارائه کنید. محض اطلاع شما بگویم به من تجاوز نشده ولی یکی از آشنایانم که 100% دگرجنسگرا است در شش سالگی بهش تجاوز شده و همیشه خود این دختر من و خودش رو مثال می زنه و میگه دگرجنسگرایی و همجنسگرایی زنان ربطی به این موضوع نداره. البته می دانم تو این رو نوشتی تا به فکر خودت من رو عصبانی کنی چون فکر می کنی این یه فحشه ولی باید بگم من با قربانی های تجاوز هیچ مشکلی ندارم، اونا که گناهی ندارن، توحش مردانه شما سزاوار تقبیح و سرزنشه.
    من هیچوقت با هیچ پسری نبودم و هیچوقت به چت روم ها نرفته ام، ولی تو ظاهرا مثل اکثر مردها اهلش هستی چون کلی از محیط اونجا نوشتی. من با لزبین ها از طریق وبلاگ هایشان در ارتباط هستم و آنقدر خوشبختم که بالای 20 تا دوست لزبین نزدیک داشته باشم و نیازی نداشته باشم به اینترنت پناه بیارم. بر عکس آنچه مردان هرزه و ناپاک در مورد ما فکر می کنند ما پاکیم، من تا 29 سالگی با هیچ دختری و پسری معاشقه نکرده ام و الان هم تنها با آن دختری که بعد از این همه سالها قلبم را به دستش سپردم.

    پاسخحذف
  8. ببین خانم محترم،
    1- صرف نظر از اینکه این نظریه جدید هست یا قدیمی، مردانه هست یا زنانه، قطعا منطقی و عادلانه هست و به اعتقاد من با این وضعیتی که شما لزبینها بوجود آوردید کم کم باید شکل اجرایی به خودش بگیره تا بساط بسیاری از مفت خوریها برچیده بشه! شما ادعا میکنین اگه این نظریه اجرا بشه به نفع شما زنهاست، بسیارخوب، ما هم که بخیل نیستیم، پس اگه واقعا به این حرفی که زدین اعتقاد دارین چرا خود شما و سایر لزبینها این نظریه رو تبلیغ نمیکنین و برای اجرایی شدنش تلاش نمیکنین؟! و چرا سایتهای فمینیستی از نمایش این نظریه بشدت میترسن؟! خود تو در قسمت دیدگاههات چرا به این موضوع اشاره ای نکردی؟!! بله این نظریه حتما باید اجرا بشه! آخه نمیشه که شما لزبینها خودتون رو قاطی زنهای دگرجنسگرا کنین و تا ابد از تکنولوژی مردها استفاده کنین، در حالی که هیچ چیزی برای مردها به ارمغان نیاوردین و حتی اونها رو دوست هم ندارین! این بی عدالتی بلاخره یه جایی باید خاتمه پیدا کنه! در ضمن شما بلافاصله بعد از این ادعا ترسیدی و عقب نشینی کردی! گفتی اگه این نظریه اجرایی بشه هیچ مردی زنده نخواهد ماند! خوب مگه همین الانش وضعیت بهتره؟! الان خانمها دارن از تکنولوژیهای آقایون استفاده میکنن، ولی یکی پس از دیگری لزبین میشن! پس همون بهتر که تکنولوژیها جدا بشه و بساط مفت خوری جمع بشه! در ضمن همونطور که در کامنت قبلی اشاره کردم قرار نیست تر و خشک با هم بسوزه، این تحریم تنها باید در مورد لزبینها اجرا بشه.
    بد نیست بدونی متخصصان ژاپنی اخیرا رباتهایی ساختن که دقیقا شبیه یک انسانه! بطوری که اگه شما از قبل خبر نداشته باشی، اون رو با یک انسان واقعی اشتباه میگیری! فقط یه سری کارهای نهاییش مونده تا آماده بشه! من این رو هم تو ماهواره دیدم هم توی youtube و این رباط به شکل زن بود! از ژاپنیها خوشم میاد، آخرش هم همون ژاپنیها با ساختن زن مصنوعی نیاز مردها رو مرتفع میکنن و در آخر شما خانمها میمونین با تکنولوژیهای جدا شده از مردان! و البته یه دنیا شرمساری و پشیمانی! اگه آخرتی هم وجود داشته باشه و گفته های کتابهای آسمانی درست باشه که دیگه وضعیتتون معلومه! (این مواردی که گفتم قطعا شامل حال لزبینها خواهد بود و نه زنهایی که مرد رو جنس مکمل خودشون میدونن)
    2- در اون مورد هم که گفتی تکنولوژی مردها باعث تخریب محیط زیست میشه، بد نیست یک مقدار عقلت رو بکار بندازی و درک کنی که در عالم ماده برای رسیدن به چیزی باید چیز دیگه ای رو از دست داد، بعنوان مثال آتش باعث گرم شدن ما میشه ولی از اون طرف اکسیژن هوا رو کم میکنه! شما همین کامپیوتری رو که داری استفاده میکنی الکی بوجود نیومده! برای ساختش انرژی زیادی صرف شده و به ناچار یه مقدار محیط زیست آلوده شده. اگه شما روش بهتری رو سراغ داری که محیط زیست رو کمتر آلوده کنه، بیا اون رو به دانشمندها ارائه کن و هم پولش رو بگیر، هم حق امتیازش رو! پس چرا این کار رو نمیکنی؟!! فقط بلدی شعار بدی؟!
    (ادامه در کامنت بعد)

    پاسخحذف
  9. (ادامه):
    3- مثل اینکه شما فراموش کردین که همین تکنولوژی و علم لقاح مصنوعی رو آقایون کشف کردن! اگه این کشف قرار بود به عهده خانومها گذاشته بشه معلوم نبود چند سال دیگه بشر باید صبر میکرد! آقایونی که اینقدر باهوش هستن، ساختن یک جنین مصنوعی برای اونها کار دشواری نیست! جنین مصنوعی همین الانشم وجود داره، منتها به دلیل موانع و تابوهایی که بر سر شبیه سازی موجودات زنده هست از اینگونه فناوریها سخن زیادی به میان نمیاد! در ضمن شما خانمها واسه بچه دار شدن هر روشی رو که انجام بدین، آخرش باید یک سلول جنسی نر رو با تخمک خودتون ترکیب کنین! پس بازهم باید ممنون جنس مذکر باشین!
    4- اینکه میگی ما لزبینها پاک هستیم و فقط یک دوست دختر میگیریم، ظاهر قضیه معصومانه هست، ولی در پشت این سبک به ظاهر معصومانه، نکته هایی نهفته هست که قلب هر انسان با وجدانی رو به درد میاره! یکیش اینه که شما لزبینها زن رو جنس برتر میدونید و این برتر دانستن به حدیه که دیگه هیچ حسی نسبت به مرد ندارین! و این در حالیه که همه چیزتون رو از مردها دارید! دومیش اینه که برای افزایش شهوت خودتون انواع و اقسام فانتزیها رو خلق میکنید! (نمونه اش همین داستانهای تخیلی خودت، که همیشه یه مرد رو دنبال دوتا زن میکشونی و ...). سوم اینکه نژادپرستی شما حتی روی اعتقادات الهی و مذهبی تون هم اثر گذاشته! توی نقاشی دور سر مریم ستاره میذارین و دور سر خود مسیح رو خالی میذارین!!! ببین مسخره بازی شما تا کجا پیش رفته! پس نگو ما لزبینها پاک هستیم! شاید چندتا آدم ساده لو این حرفو باور کنن، ولی آدمهای نکته سنج به این راحتی فریب نمیخورن!
    6- اگه ادعا میکنی علت گرایشت به زنها این بوده که مردها خشن و بی احساس هستن، خوب بیا من واست n تا مرد بیارم که بسیار رمانتیک و پر احساس و بدون خشونت هستن، آیا حاظری با یکی از اونها رابطه عاشقانه برقرار کنی؟! من که میدونم هرگز این کار رو نمیکنی! پس علت گرایشت به زنها همون چیزیه که گفتم، یعنی برتر دانستن زن! پس سعی نکن حقیقت رو بپوشونی خانم پاک!
    7- اون عواملی که در لزبین شدن دخترها به اونها اشاره کردم کاملا درست بود! این نتایج حاصل تحقیقات هم علمی و هم عملی بود! حالا اگه مورد تو استثنایی بوده این یه بحث دیگه هست! در همه چیز استثنا وجود داره.
    8- در اون مواردی که گفتی من متعصبم، خشک مغزم، بیسوادم، ذهن ناپاک دارم، خود شیفته ام، حقیرم و ...، ضمن اینکه هیچکدام از این چیزهایی که گفتی حقیقت نداشت، و حتی بعضی از اونها به خود شما لزبینها بیشتر میخوره، ولی بهت حق میدم که به من همچین تهمتهایی بزنی، چون شما لزبینها از مردها توقع دارین که مثل یک برده از ذهن و جسمشون کار بکشن و دنیا رو برای شما بسازن و شما بخورین و برای اونها فقط آروغ بزنید! و اگه مردانی پیدا بشن که به این وضعیت اعتراض کنن و خواهان اجرای دقیق عدالت بشن، تعجبی نداره که از سوی شما لزبینها با همچین اتهاماتی مواجه بشن!
    خوب حالا در مقابل این حرفهای منطقی من چی داری بگی؟! اگه نمیخوای جواب بدی پس لااقل به یک سوال من جواب بده:
    مگه تو نمیگی نظریه ای که من گفتم چیز جدیدی نیست و توسط خود لزبینها مطرح شده و اگه اجرا بشه به نفع شما زنهاست؟! خوب پس چرا شما لزبینها این نظریه رو تبلیغ نمیکنین و برای اجرایی شدنش تلاش نمیکنین؟! چرا توی وبلاگ خودت همچین چیزی وجود نداره؟!

    پاسخحذف
  10. چی شد خانوم پاک و معصوم؟! اومدی کامنت منو تایید کردی ولی جوابی ندادی؟! ای بابا چند بار باید اینو بگم؟!، بخدا میدونم لزبین هستی و صحبت کردن با مرد برای تو و امثال تو قدغنه! ولی تو قرار نیست با من گپ دوستانه بزنی که! فقط قراره جواب یک ایده رو بدی! ایده ای که بقول خودت اولین بار توسط خود لزبینها مطرح شده! پس در صورت جواب دادن، درصد لزبینی تو کاهش پیدا نمیکنه، نگران نباش!
    تو ادعا کردی که اگه این نظریه اجرا بشه به نفع زنهاست، مگه نه؟! خوب برای هر کسی که این کامنتها رو میخونه این سوال پیش میاد که اگه واقعا اینچنین هست، پس چرا لزبینها این نظریه رو تبلیغ نمیکنین و برای اجرایی شدنش تلاش نمیکنین؟!
    به من نمیخواد جواب بدی، به بازدید کننده های وبلاگت جواب بده!

    پاسخحذف
  11. آقایون و خانمای محترمی که از این وبلاگ بازدید میکنید، کامنتها رو از اول تا اینجا بخونید و خودتون قضاوت کنید! من یک نظریه پیشنهاد کردم که ظاهرا این نظریه قبلا توسط افراد دیگه ای هم مطرح شده بود، در هر حال، خانم ویتا عثمانی ادعا کرد که اگه این نظریه اجرا بشه به نفع خانمها خواهد بود! من از ایشان پرسیدم اگه واقعا اینطوره پس چرا فمینیستها و لزبینها برای تحقق این نظریه تلاش نمیکنن؟! ایشون هم تا این لحظه جوابی بهتر از سکوت پیدا نکرده!
    خانم ویتا، فکر نمیکردم با چند کلمه حرف حساب بتونم به این زودی کیش و ماتت کنم! ولی گویا این اتفاق افتاده!
    البته در عین حال باید اعتراف کنم که تو نسبت به لزبینهای دیگه یه مقدار با انصاف تری! چون اگرچه سکوت تو نشانه شکستت بود، ولی در عین حال حاظر نشدی به مغلطه و حرفهای چرند رو بیاری (البته با یک مقدار تخفیف)، که این برای تو یک credit محسوب میشه. گرچه نژادپرستی تو همچنان سر جاشه!
    در پایان باید بگم که این گفتگو حاوی یک نکته بسیار ارزشمند بود و اون اینکه:
    راه شکست دادن یک اندیشه و ایدئولوژی مسموم، خشونت و جبر و ترور نیست، تنها راه مبارزه با آن همان اندیشه است! و تنها راه مبارزه با تحریم، همان تحریم است!
    موفق باشید.

    پاسخحذف
  12. آقا من در همان یک کامنت خوب جواب شما رو دادم و دقیقا به همین دلیل تمام کامنتهای شما و پاسخ خودم را نمایش دادم، آقای خودشیفته، من به شما توصیه می کنم این همه واژه های "منطقی" و "غیر منطقی" را مثل آب خوردن به کار نبرید به ویژه وقتی در یک محیط مجازی هستید و نمی دانید طرف شما چقدر با منطق به عنوان یکی از ابزارهای استدلال آشنایی دارد. برای من مردهایی خودشیفته و تنگ نظر مثل شما و نظراتشان هیچ اهمیتی ندارند و به قولی جواب ... خاموشی است، ولی حالا که اصرار داری جوابت را بدهم بذار چند نکته را روشن کنم تا بازدیدگنندگانی که نیاز به توضیح بیشتر در این مورد دارند بدانند که حق با کیه:
    1. برای بار دوم می گویم این نظریه شما به ضرر خودتان تمام خواهد شد زیرا در میان زنان یک هستی همجنسگرایانه وجود دارد که آنها را به هم پیوند می دهد، این فقط محدود به زنان لزبین نیست بلکه در طول تاریخ و در جوامع مختلف در میان زنان به صورت زنجیره ای متصل تداوم داشته است، شما نمی توانید زنان غیر لزبین را از زنان لزبین جدا سازید، آنها مادران، خواهران و دوستان ما هستند و اگرچه با مردان هستند ولی نزدیکترین دوست هر یک از آنها و کسی که بیشترین عواطف را نسبت به او دارند یک زن است؛ این زن می تواند مادرشان، خواهرشان یا دوستشان باشد. توصیه می کنم مقاله Compulsory Heterosexuality and Lesbian Existence از Adrienne Rich را بخوانید، این مقاله توسط خانم شادی امین به فارسی ترجمه شده و در کتاب "قدرت و لذت" که مجموعه مقالات ادرین ریچ و اودری لورد است چاپ شده، این کتاب برای دانلود روی اینترنت موجود است. در اینجا جا دارد با افتخار اعلام کنم که خود من در طول زندگیم توانسته ام چندین دختر دگرجنسگرای کامل را همجنسگرا سازم، زیرا این حس در همه آنها وجود دارد و تنها القائات اجتماع است که آنها را به سوی دگرجنسگرایی می کشاند. در این میان سه مورد ازدواج کرده بودند که دو تا از همسرانشان جدا شدند و سومی نیز در شرف جدایی است.
    2. از من ایراد گرفتی که اگر این نظریه به سود ما لزبین هاست چرا در بخش دیدگاه هایم به آن اشاره نکردم! مرد حسابی! در بخش دیدگاه های من تنها یک مقاله وجود دارد و آن هم مقاله "هموفوبیا و نقش آن در گسترش خشونت علیه زنان" است! هر کسی وبلاگ من را ببیند می داند اینجا یک وبلاگ ادبی است و نه اجتماعی. من مقاله های اجتماعی، فرهنگی و علمی ام را در جاهای دیگر می نویسم. همین یک مقاله نیز به خاطر یک طرح گسترده وبلاگی به مناسبت روز مبارزه با همجنسگراهراسی نوشتم. دلیلی ندارد اینجا تمام دیدگاه هایم را ذکر کنم!
    3. داستان من (گذری بر یک رابطه تاریخی سافویی) نه یک داستان تخیلی بلکه یک داستان واقعی تاریخی است (حتی اگر به عنوانش توجه می کردید نیز متوجه می شدید که این یک داستان تاریخی است!) این داستان به عشق همجنسگرایانه دو زن اشراف زاده شاعر و هنرمند می پردازد و نشان می دهد با وجود فشارهای اجتماع و القائات دگرجنسگرایانه آن، نیروی عشق سافویی چقدر قوی است.
    4. من در این داستان به دنبال انگیزش جنسی مخاطبانم نیستم و مخاطبان باشعور و فرهیخته من نیز چنین انتظاراتی از من ندارند، ما زنان به قدری تخیل قوی داریم که بر عکس شما مردان برای انگیختگی جنسی نیازی به داستان یا فیلم نداریم! پس تکنیکهایت را به سایتهایی که داستانهای پورن برای ذهن خراب مردان عرضه می کنند ارائه کن!
    5. همانطور که گفتم نه داستان من سکسی است و نه از آن تکنیکهای بی ارزش شما در آن استفاده می کنم، اگر همه جا یک مرد حضور دارد به خاطر این است که در زندگی واقعی همین ویتا سکویل وست یک مرد حضور داشته است و این باز نشان می دهد عشق سافویی می تواند تمام چیزهای دیگر را پس بزند، با اینکه ویتا زنی قوی نیست و از همان زنهایی است که متاسفانه تحت تاثیر اجتماع قرار میگیرند ولی ویولت قوی و دوستداشتنی و پرشهامت به او می آموزد چگونه به خود واقعی اش برگردد. اینها نشان می دهد تصوری که تو از ما لزبین ها داری زمین تا آسمان با آنچه ما هستیم تفاوت دارد.
    6. من و دوستانم در حالی جمعه رنگین کمانی را جشن گرفتیم که به گرایش مان ایمان داشتیم و به خاطر اینکه تحت تاثیر فشارهای اجتماع خودمان را به فراموشی نسپرده بودیم پرآرامش و شاد بودیم.

    پاسخحذف
  13. ویتا
    متنت بسیار روان و جذاب بود.به راستی که :
    یک لزبین کسی است که هیچ نهاد اجتماعی برای حمایت از او وجود ندارد و با این حال ترجیح داده است مورد حمایت افراد جنس مذکر قرار نگیرد. یک لزبین در جهت مخالف فداکاری های زنان هتروسکچوال ایستاده است.
    نکته جالب در سخنان این آقای ناشناس احساس غرورشون از پیشرفتهای مردانه در دنیایی هست که مدت هاتحت قوانین مرد سالارانه بوده. به راستی که با این همه نخوت ایشان از استدلال درست هم عاجز هستند.

    پاسخحذف
  14. درسته سارا عزیز، حرفت حقیقت داره. به علاوه این همه هراس آنها از ما پدیده لزبین بیتینگ در جامعه همه اش مشخصه از کجا نشأت می گیره.
    همیشه شاد و پاینده باشی :)

    پاسخحذف
  15. اون کامنتت رو که مدعی هستی تمام جوابهای من رو در اون قرار دادی، باید بگم شرمنده! اون کامنت به درد خودت میخورد! اولا پر از سوتی بود و من در جوابش تمام اون سوتیها رو برشمردم، ثانیا تنها حاوی یک نکته بود و اون اینکه تو حقانیت این نظریه رو قبول داری، ولی آخرش هم به ما نگفتی که چرا لزبینها از این نظریه حمایت نمیکنن!
    گفتی نظرات من برای تو اهمیت نداره، باید بگم خسته نباشید، احتیاجی به یاد آوری شما نبود! اصلا بنده یادم نمیاد تا این لحظه بخاطر جلب رضایت یک دختر لزبین تلاشی کرده باشم. هن از این کارم هدفی دارم و اون برچیده شدن مفت خوریها و بی عدالتیهاست! همین نظریه رو در خیلی سایتهای دیگه به بحث و گفتگو گذاشتم و اتفاقا چند نفر از آقایون هم از این نظریه بشدت استقبال کردن و به من پیوستن و امیدوارم این روند ادامه پیدا کنه.
    بگذریم،
    و اما در مورد گفته های جدیدت (که مثل کامنت قبلیت پر از سوتیه و اندک نکات مفیدش رو هم دربین سوتیها جاسازی کردی) باید بگم:
    1- اینکه گفتی یک حس همجنسگرایانه در بین تمام زنان وجود داره، حتی همین الانش هم این حالت در 100% زنان نیست، ولی در مورد 90% زنان (که آمار بسیار وحشتناکی هست) راست میگی! بگم چرا اینطوری شده؟! وقتی فرهنگ جوامع در جهت انکار آنهمه برتریهای مرد نسبت به زن و پررنگ کردن تعداد اندکی برتریهای زن نسبت به مرد و همچنین احترام غیر متعارف و بیش از حد به زن حرکت کنه، در چنین شرایطی تعجبی نداره که زن احساس کنه برتر از مرد هست، و در نهایت نتیجه همین میشه! نشون به اون نشون که در گذشته که به مردها بسیار بیشتر از حالا احترام گذاشته میشد، همجنسگرایی در بین زنان پدیده بسیار بسیار نادری بود! (اگه الان میخوای ادعا کنی که همجنسگرایی زنان در گذشته هم بسیار امر رایج و شایعی بوده، من از خوانندگان خواهش میکنم برن از مادر بزرگهاشون این موضوع رو سوال کنن تا مشخص بشه که کی داره این وسط خالی می بنده!)
    2- در نظریه من چیزی با عنوان جدایی فیزیکی وجود نداشت. من هرگز نگفتم مادر و دختر و خواهر رو از هم جدا کنن! بطور کاملا واضح منظور من جدایی تکنولوژیکی، علمی، هنری و امنیتی و در کل جدایی دستاوردها بین مردان و زنان بود. منظور من این بود که زنانی که به مردها گرایش دارن از سوی مردان بعنوان یک زن VIP شناخته بشن، یک کارت یا ID به همین منظور در اختیار اونها قرار بگیره و تا زمانی که به مردها گرایش دارن بتونن از تمام دستاوردهای مردان استفاده کنن. در عین حال همین خانمهای دگرجنسگرا اگه مثلا یک خواهر لزبین دارن مجاز باشن که با خواهرشون رابطه خواهرانه داشته باشن. خلاصه اینکه شما خانمها نمیتونید توقع داشته باشید که هیچ فایده ای به مردها نرسونید، عشق و علاقه ای هم بین شما و مردها نباشه ولی از اون طرف مردها به شما فایده برسونن! پس همه باید سعی کنیم تصورات احمقانه رو از ذهن خودمون بیرون کنیم!
    (ادامه در کامنت بعد)

    پاسخحذف
  16. من ترجیح می دهم در برابر انسانهای رذلی مثل تو و اتهاماتی که به پژوهشگر پرشهامت و فرهیخته خانم شادی امین زدی و توهینهایی که به دوست عزیزم سارا کردی ساکت بمانم. همه کامنتهای تو رو نمایش دادم (به جز آخری) تا خوانندگان خودشان قضاوت کنند و دلیل حذف آخری همان توهینها و اتهاماتی بود که به آن دو دوست زده بودی اگر دوست داری بقیه مطالب آن کامنت نمایش داده شود می توانی پس از حذف توهینها و اتهامات مذکور دوباره آن را ارسال کنی.

    پاسخحذف
  17. خجالت هم خوب چیزیه بخدا! در اون قسمتی که مدعی شدی توهین کردم، اتفاقا جز حقیقت عینی و مشهود چیز دیگه ای نگفتم! بعنوان مثال الان دماغ من بزرگه، شما هم در وصف من میگی فلانی دماغش بزرگه، پس اینجا شما به کسی توهین نکردی، نهایتش اینه که یک جمله بی ارزش و بی هدف گفتی، ولی قطعا هیچ توهینی رخ نداده چون حرفت کاملا حقیقت داره. پس خواهشا اول معنی توهین رو یاد بگیر بعدا بیا وبلاگ بزن!
    الان شما خانم شادی امین رو به یک مهمانی بسیار مهم و رسمی دعوت کن، ببین با چه لباسی میره اونجا! اگه با چیزی که من گفته بودم مغایرت داشت، اونوقت همه کامنتهای منو حذف کن! هن جز واقعیت چیزی نگفتم، حالا اینکه شما لزبینها تحمل انتقاد ندارین و از همدیگه میترسین، اون یه بحث دیگه هست!
    ثانیا اون کسی که توهین کرد شما بودی نه من! اگه از همین کامنت آخرت (که من رو انسان رذل خوندی) فاکتور بگیریم، در کامنتهای قبل از اون، هم به خود من انواع و اقسام توهینها رو روا داشتی، هم جمعا به کل مردها توهین کردی! (از جمله به من گفتی متعصبم، خشک مغزم، بیسوادم، ذهن ناپاک دارم، خود شیفته ام، حقیرم و ... که هیچکدام حقیقت نداشت، و بد نیست بدونی بنده فوق لیسانس ریاضی دارم، قطعا عقل کل نیستمم، ولی خوشبختانه بیسواد هم نیستم و در استدلال کردن از تو و امثال تو به مراتب قویترم! در جایی هم گفتی اکثر مردها خود شیفته و در نتیجه حقیرن! گفتی مردها وحشی هستن و ...، قطعا در این خطاب جمعی، خیلی از مردها چنین نیستن و در نتیجه تو به اونها توهین کردی! پس اون کسی که توهین کرد تو بودی نه من! ولی بدبختی اینجاست که از ابتدای تاریخ و مخصوصا در سالهای اخیر ما مردها تحملمون در شنیدن تهمت بیشتر از زنها بوده و همین امر باعث شده الان یکی مثل تو تحمت بزنه و تحمل شنیدن تحمت که بماند، حتی تحمل شنیدن واقعیت رو هم نداشته باشه! بسیارخوب، من در اون کامنت تغییراتی میدم و اون رو طوری ویرایش میکنم که هیچ توهینی توش نباشه ولی از من انتظار نداشته باش که از گفتن حرف حق امتناع کنم! صادقانه واقعیت رو میگم، میخاد خوشت بیاد، میخواد خوشت نیاد! اگه تو سانسور کنی هزاران سایت و وبلاگ دیگه هست!
    (ادامه در کامنت بعد)

    پاسخحذف
  18. (ادامه:)
    گفتی شادی امین باشهامته، حالا من میپرسم از کجا معلوم اقدامات ایشان از روی شهامت و عدالتخواهی باشه؟! و از کجا معلوم اقداماتش از روی تنفر از مردها و برتر دانستن زن نباشه؟! اجازه بدین یک مثال واقعی بزنم تا متوجه منظورم بشین، من خودم در کودکی مدتی بود که تو روی بزرگترها وای میستادم، حالا اینجا دو حالت داره، 1- این حرکات من از روی شجاعت بوده، 2- از روی سرکشی و لجاجت بوده. قطعا از روی شجاعت نبوده! چرا؟ چون یادمه در همون سالها بشدت از تاریکی میترسیدم، پس این ترس شجاعت من رو نفی میکنه و نشون میده علت هرچی که بوده، شجاعت نبوده! حالا برگردیم سر بحث خودمون، اگه شادی امین واقعا شجاع و عادل هست، پس چرا بسیاری از انتقادات بر حقی که آقایون از خانمها دارن رو بازگو نمیکنه؟! درسته که خودش زنه، ولی انصاف و عدالت و شجاعت حکم میکنه که انسان فارغ از جنسیت خودش حرف حق رو بزنه ولو اینکه همجنسانش از دستش دلخور بشن! ولی آنچه که ما تابحال از ایشان دیدیم تنها و تنها امتیاز گرفتن برای زنان بوده و بس! پس اقدامات ایشان با هر نیتی که هست، مسلما از روی شجاعت و عدالت نیست! ایشان و بسیاری از لزبینهای دیگه تنها در یک مورد برای آقایان دلسوزی میکنن و اون همجنسگرایی بین مردان هست! که همین خودش بشدت سوال برانگیزه! چرا در حالی که اینهمه مرد هستن که میتونن از حق خودشون دفاع کنن، لزبینها برای اونها کاسه داغتر از آش شدن؟! و چرا فقط در همین یک مورد؟!
    گفتی خانم امین پژوهشگره، راست گفتی! و اتفاقا ایشان پژوهشگر بسیار خوش سلیقه ای هم هست! چون تنها به دنبال واقعیتهایی میره که خوشایندش هست، و از پژوهش درباره واقعیتهایی که خوشش نمیاد حذر میکنه!
    گفتی خانم امین فرهیخته هست، باز هم راست گفتی! چون کسی که زن رو موجود برتر و مرد رو موجود کهتر میدونه، معلوم میشه که واقعا فرهیخته هست!
    خانم سارا هم ادعا کرده که پيشرفت علمي مردها بخاطر هوش اونها نبوده، بلکه بخاطر اين بوده که بر دنيا چنبره زده بودن و زنها رو از تحصيل و چيزهاي ديگه محروم کرده بودن! باید بگم در قدیم همینطور بود که ایشان گفت، ولی ما میدونیم در همین کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی دوم که بیش از 60 ساله به اتمام رسیده، زنان و دختران از حق تحصیل برخوردار شدن و زنان روی درس و تحصیل خودشون چنان تعصبی پیدا کردن که حتی از نان شب هم برای اونها واجبتر شد! در ایران هم سالهاست که اینطوری شده. حالا این سوال پیش میاد که چرا بعد از اینهمه سال که زنان حق تحصیل داشتن، بازهم همچنان 99% دانشمندان و مخترعان بزرگ جهان و برندگان جوایز معتبر جهانی مرد هستن؟! اگه بازهم مدعی هستین که در این میان حقی ضایع شده، بسیار خوب، شما هم بیاید مثل من خواهان اجرای آن نظریه (یعنی جداسازس دستاوردها) بشیم و برای اجرایی شدنش تلاش کنیم تا همه حرف و حدیثها خاتمه پیدا کنه. خانم سارا، آیا این پیشنهاد رو میپذیرید؟! (ممنون میشم اگه پاسخ بدید!)

    پاسخحذف
  19. (و این هم ادامه کامنت قبلی با کمی تغییر):
    3- ازت پرسیده بودم چرا از این نظریه (که مدعی هستی به نفع زنان خواهد بود) توی وبلاگت خبری نیست؟ جنابعالی بعد از کلی زور زدن و فکر کردن آخرش اومدی گفتی: "در بخش دیدگاه های من تنها یک مقاله وجود دارد و آن هم مقاله هموفوبیا و نقش آن در گسترش خشونت علیه زنان است"! و در آخر گفتی: "دلیلی ندارد اینجا تمام دیدگاه هایم را ذکر کنم"! خداییش دیگه این جوابت شبیه کاریکاتورهای بدون شرحه! و اجازه بده من فقط بهت خداقوت بگم و قضاوت رو به عهده خود بینندگان وبلاگ بذارم! بعد از گفتن خداقوت به تو، باید پرسید چرا بقيه لزبينها و فمينيستها به اين نظریه نميپردازن؟! آیا از عواقبش میترسن؟!
    5- گفتي داستانهات تخيلي نبوده و واقعيت داشته، بسيار خوب، فرض رو بر اين ميذارم که این داستانها کاملا واقعی بوده و هیچکس حتی نویسنده اصلی برای افزایش جذابیت در متن اون دستکاری نکرده! اگه واقعا اینطور باشه، من در این مورد اشتباهم رو میپذیرم و از شما معذرت ميخوام. ولي اينکه ادعا کردي اين داستانها رو هرگز براي تحريک جنسي دخترها نگذاشتي، حقيقتش اين يکي رو يه مقدار ترديد دارم! در ضمن یادتون باشه بحث اصلی ما این داستانها نیست، بحث اصلی ما چیز دیگریست.
    6- ما آخر نفهميديم، نماد همجنسگرايي 6 رنگ هست يا رنگين کمان؟! چون تا اونجا که من ميدونم رنگين کمان 7 رنگ داره! در هر صورت از قديم گفتن: "شنونده بايد عاقل باشه"، شايد شما بخوايد خيلي چيزها رو بعنوان نماد خودتون معرفي کنيد، پس هرچقدر هم که شما بگيد رنگين کمان، اون شنونده عاقل تصوير ذهنيش از رنگين کمان هيچ تغييري نخواهد کرد، چون اون ميدونه که قبل از اينکه اصلا انسان بوجود بياد رنگين کمان وجود داشته و هيچ ربطي هم به اين مسائل نداره! در واقع رنگين کمان خودش رو به لزبينها نچسبونده، بلکه اين لزبينها هستن که سعی دارن خودشونو به رنگین کمان چسبوندن!

    در پايان این سوالها رو مجددا مطرح میکنم چون هنوز کسی پیدا نشده که به اونها پاسخ بده:
    1- اگر اجراي نظريه "جدایی دستاوردها بین مردان و زنان" به نفع زنهاست، پس چرا لزبينها و فمينيستها براي تحقق آن تلاش نميکنند؟!
    2- چرا فمینیستها و مخصوصا لزبینها تنها در یک مورد برای آقایان دلسوزی میکنند و آن همجنسگرایی بین مردان است؟!
    3- فمینیستهای دگرجنسگرا و پزشکان زنان و زایمان معتقدند عادت ماهیانه خانمها با درد و رنج همراه است، ولی شنیده شده که لزبینها نظر دیگری دارند، آیا همینطور است؟!

    پاسخحذف
  20. در جواب آقای ناشناس:
    1. شما در مورد شادی امین چیزهای دیگری نیز نوشتید، در مورد خانواده اش و سنش و قیافه اش و هر سه تهمت بود. همه کسانی که شادی را می شناسند می دانند قبل از سال 1365 در ایران فعالیت داشته، چگونه ممکنه قبل از تولدش فعالیت اجتماعی فرهنگی داشته باشه؟ (شما گفته بودید او متولد 1356 است ولی پیرتر از مادربزرگتان به نظر می یاد!!). به خانواده اش افترا بسته بودید همان کاری که همه مردان حقیر و ترسو در برابر زنان پرشهامتی مثل او می کنند! اتفاقا من به سبک لباس پوشیدن شادی افتخار می کنم، او ظاهربین نیست و هرگز نمی خواهد با لباسش جلب توجه کند، چون فکر و اندیشه اش ارزشمند است حالا اینکه آدمهای ظاهربینی مثل شما خوشتان نمی آید بگذار خوشتان نیاید، مگر چه اهمیتی دارد؟
    2. ماشاء الله آقا فوق لیسانس ریاضی دارن، والله با این دانشگاه های بی در و پیکر که تو ایران داریم هر کسی می تونه کلی مدرک ردیف کنه. جالبه طرف فوق لیسانس ریاضی داره اما هنوز نمی دونه به جای تحمت باید بنویسه تهمت و به جای تحوع، تهوع! این فقط دو مورد از غلط های املاییت بود که چون هر دوتا بیشتر از یکبار تکرار شده بودند فهمیدم اشتباه تایپی نبوده. البته شاید بگی ارشد ریاضی داری و نه ادبیات، اگرچه این عذر بدتر از گناه می شه ولی باشه از این هم می گذریم، چون من خودم در داانشگاه ریاضی درس می دم و می دانم که متاسفانه بعضی دانشجویان واقعا تکبعدی هستن و جز رشته شون هیچی سرشون نمی شه. حالا آقای محترمی که معلوم نیست کجا ارشد ریاضی گرفته اید، حتی سطحی ترین و بی خود ترین دانشگاه ایران برای دوره لیسانس ریاضی یه درس داره به اسم مبانی ریاضیات که توش مقدمات منطق ریاضی می خونید و ساده ترین کتابهاش هم کتاب جمس بت داوود و کتاب دکتر ابراهیمی است، حتی اگه این دو کتاب رو هم خونده بودی اینقدر در مورد حرفهای خودت و من اصطلاحات منطقی و غیرمنطقی به کار نمی بردی، چون می دانستی برای استدلال منطقی مقدماتی لازم است که طرفین قبول داشته باشند و از آن مقدمات به نتیجه برسن! توصیه می کنم اگر درس های مبانی ریاضیات و منطق ریاضی راخرکی پاس کرده ای این دو کتاب را برای مبانی و کتاب آشنایی با منطق ریاضی اندرتون را برای منطق ریاضی خوب بخون. تازه اینها مقدماتش است و در دانشگاه های خوب مثل دانشگاه هایی که من دوره های مختلف تحصیلی را در آنجاها گذرانده ام فرض بر این است که دانشجویان از قبل این کتابها را خوانده اند و برای کتابهای مهمتر آماده هستند. این از لیسانس ریاضی تو، حالا فوق لیسانس که دیگه بماند! به خصوص اگه بخوای ادعا کنی گرایش منطق ریاضی خواندی!

    پاسخحذف
  21. (ادامه از کامنت پیشین)
    3. اشاره به مدرک دانشگاهیت باز نشون میده چقدر ظاهربین هستی، همانطور که به لباس و ظاهر انسانها توجه می کنی! حالا که ظاهربین هستی بذار در جوابت بگم من در سه رشته ای که به هم مربوط نیستن تحصیلات تکمیلی دارم و در دانشگاه تدریس می کنم ولی هیچوقت به این ها نمی بالم، چون با اینکه در بهترین دانشگاه ها درس خوانده ام و تدریس می کنم، با این حال بیشترین چیزی که یاد گرفته ام خارج از دانشگاه بوده است، آدمهای ظاهربینی مثل تو فقط مدرک می بینن! بذار یه امتحان منطق ریاضی ازت بگیرم ببینم چکار می کنی :)))))))))))))))))))))))
    4. ادعا کردی من معنی شهامت رو نمی دونم و خداییش هر آدم عاقلی به کامنت تو می خنده، چون شهامت را با عدالخواهی خلط کردی و اصلا با آن مترادف گرفتی در حالی که شهامت یه موضوع جداست و مهم نیست هدف طرف عدالتخواهی باشه یا نباشه، به علاوه مردهایی مثل تو دم از عدالت می زنن تا حقوق افراد را نادیده بگیرن، عدالتی وجود نداره، ما برای دستیابی به حقوقمان در برابر شما می ایستم و دلایل واضح و مبرهن داریم که جنس برتر هستیم، این برای خودمان حل شده است و تو لازم نیست این قدر اینجا اصرار کنی ما را از راهی که می رویم بازداری. مردانگی بد است، و مردهای خوب صفات زنانه دارند: فداکاری، مهربانی و... ما در برابر مردهای مردانه و زن ستیز ایستاده ایم. شهامت یعنی اینکه زنی مثل شادی امین در برابر تمام نرم های تحمیل شده مردسالارانه می ایستد و حرفش را که به آن ایمان دارد می زند، خیلی از زنها حرفهای او را قبول دارن ولی شهامت اظهارش را ندارند چون می دانند خیلی چیزها را در این اجتماع مردسالار از دست خواهند داد.
    4. شما هنوز معنی پژوهشگر را هم نمی دانید! پس نشون می ده کار پژوهشی هم نکردید و در نتیجه برخلاف ادعایتان تحصیلات تکمیلی ندارید. هر کسی به موضوعی که علاقه دارد روی همان موضوع کار می کند، مثلا اگر شما گرایش جبر هستید، نمی تونید روی همه جنبه های آن کار کنید، اول می روید و از بین جبر جابجایی و ناجابجایی یکی رو انتخاب می کنید، باز مثلا اگه جابجایی انتخاب کردید باید تصمیم بگیرید در مورد گروه های آبلی کار کنید یا حلقه ها یا... و بعد اونقدر تخصصی میشه موضوعتون.. چون وقتش ندارید به همه مسایل جبر پاسخ بدید. مسلما مسائل و حدسهایی انتخاب می کنید که به دلایلی بهش علاقه دارید.
    5. برای بار چندم می گویم من کلی مقاله اجتماعی دارم ولی تو این وبلاگ نذاشتم، من دوست داشتم اینجا بیتر به داستان نویسی بپردازم، تو هم که ماشاءالله اونقدر بهره هوشیت بالاست حالیت نیست، اون یه مقاله هموفوبیا هم به خاطر همکاری با دوستان در یه طرح وبلاگی نوشتم، شاید بگی چرا همون یه مقاله راجع به نظریه کذایی ننوشتم، باید بگم قرار بود به هموفوبیا ربط داشته باشه و به مناسبت روز مبارزه با هموفوبیا یعنی 17 می 2011 نوشتم، تاریخشو اون بالا نگاه کن! چقدر سخته واسه آدمهای کم هوش مطالب ساده را توضیح دادن!
    (الان باید جایی برم، بقیه جوابتو بعدا می ذارم)

    پاسخحذف
  22. اینهمه چرت و پرت سرهم کردی ولی جواب هیچکدام از سوالات منو ندادی! تعجبی هم نداره، وقتی جواب نداری بدی بایدم بزنی جاده خاکی و چیزهای بی اهمیتی مثل غلط املایی و ... رو پیش بکشی و با گذاشتن شماره های الکی (1، 2، 3، 4، 5) جلوی پاراگرافهای بی ارزش و فرافکنانه ات سعی کنی حجم پاسخت رو زیاد کنی. اگه یه بچه 5 ساله هم اون کامنت رو میخوند متوجه میشد که من مدرکم رو برای پز دادن رو نکردم، همون موقع هم گفتم عقل کل نیستم، تو تصور میکردی من بیسوادم، و فقط خواستم بفهمی که حدست غلط از آب در اومده!
    ولی اگه واقعا ریاضی تدریس میکنی، عجب کلاسی باشه اون کلاس! پسرها که خدا به دادشون برسه، اگه 20 بگیرن تازه بهشون میدی 10، دخترها هم که دیگه احتیاجی نیست بخونن، همشون قبولن! وقتی هم یه دختر قشنگ تو کلاست باشه، حتما تصمیم میگیری براش یک جلسه تدریس خصوصی بذاری!
    ببین لزبینها چه موجوداتی هستن که حتی تدریس رو هم نمیشه به اونها واگذار کرد!
    در مورد شادی امین هم منظورم 1356 بود. اشتباه تایپی بود و خودم متولد 1350 هستم. سال تولدش رو چند ماه پیش در یکی از سایتها خوندم و چون سال تولدش برام چندان مهم نبود دیگه بیشتر دربارش تحقیق نکردم ولی شکی نیست که قیافش از سنش خیلی بیشتر نشون میده. در مورد ظاهر و خانواده اش هم کاملا درست گفتم. در ضمن تو حق نداری درباره کامنتی که سانسورش کردی از من سوال کنی!
    شهامت رو هم با عدالتخواهی خلط نکردم بلکه در کنار هم قرار دادم و کار درستی هم کردم چون زدن حرف حق نیاز به هردوی اینها داره و سوژه ای رو که داشتم دربارش حرف میزدم، خودش و طرفدارانش مدعی هستن که این دو خصوصیت رو داره، ولی من با دلیل ثابت کردم که نداره!
    بقیه صحبتهات هم که اونقدر چرت بود که اگه به اونها جواب بدم خود تو به من میخندی!
    ولی از خودم خوشم اومد! چون اولا سوالاتی رو مطرح کردم که با اینکه جوابشون مثل روز روشن بود، ولی تو و دوستات جرات نکردین به اونها پاسخ بدین! ثانیا بدون اینکه خودت متوجه باشی وادارت کردم که اون نقاب معصومانه رو از چهره ات کنار بزنی و به افکار نژادپرستانه خودت اعتراف کنی خانم پاک! و حالا هر بیننده با وجدانی از طرز تفکر واقعی تو آگاه شد!
    ای کاش به جای اینهمه چرت و پرت گفتن جواب این سوالها رو میدادی:

    1- اگر اجراي نظريه "جدایی دستاوردها بین مردان و زنان" به نفع زنهاست، پس چرا لزبينها و فمينيستها براي تحقق آن تلاش نميکنند؟!
    2- چرا فمینیستها و مخصوصا لزبینها تنها در یک مورد برای آقایان دلسوزی میکنند و آن همجنسگرایی بین مردان است؟!
    3- فمینیستهای دگرجنسگرا و پزشکان زنان و زایمان معتقدند عادت ماهیانه خانمها با درد و رنج همراه است، ولی شنیده شده که لزبینها نظر دیگری دارند، آیا همینطور است؟!
    (من تا جواب این سوالها رو نگیرم دست از اونها برنخواهم داشت!)

    پاسخحذف
  23. به به آقای خودشیفته، حتی صبر نکردی من جوابت رو بدم! آخر کامنت قبلی نوشتم که جوابت ادامه داره:
    6. شادی امین الگوی من نیست و من آن خود خودم هستم اما مسلما طرز فکر او را تحسین می کنم و به خاطر مقالاتش و به خصوص ترجمه کارهای آدرین ریچ و اودری لورد الهامبخش من بوده است.
    7. در مورد سن شادی مسلما اشتباه نوشته بودند چون او در اوایل انقلاب بالغ بوده و الان نوه دارد. به علاوه به او نمی آید بیشتر از 35 سال سن داشته باشد. تو به خانواده اش هم تهمت زدی و نه در این مورد و نه تاریخ تولدش مدرکی ارائه نمی کنی، پس معلومه خیلی اهل بحث منطقی و علم دقیق ریاضی و منطق ریاضی هستی! واقعا آفرین به تو! صد آفرین!
    8. تو شهامت را با عدالتخواهی توام می کنی، در هیچ قاموسی چنین چیزی نیامده و شهامت یک مقوله جداست، به اضافه اینکه تعریفی که تو از عدالتخواهی داری با آنچه من دارم تفاوت دارد. من گفتم شادی پرشهامت است و حرفی از عدالتخواهی نزدم چون می دانستم در مقوله عدالت نظر من و تو متفاوت است ولی تو فقط می خواهی بحث را منحرف کنی.
    9. جالبه در تمام کامنتهای تو حتی یه منبع ذکر نشده (حتی از منابعی که مغرضانه علیه زنان می نویسند) تو یه دنیا برات ساختی که توش برتری مردها (به خصوص در علم و فناوری) بدیهیه و فکر می کنی طرفت هرچی بهش القا کنی باور می کنه! یکی از دلایلی که نشون میده تو با آمار به عنوان شاخه ای جدا شده از علم ریاضی (که دانشجویان ریاضی حداقل 8 واحد آن را می گذرانند) بی اطلاعی اینه که عین آب خوردن آمارهای 99% میدی بدون آنکه منبع را ذکر کنی! 99% دستاوردهای علمی منحصر به مرداست! چه حرفا!
    10. یه نمونه از غیرمنطقی بودنت رو از همین کامنت آخرت به خواننده ها یادآوری می کنم، تو خواستی نتیجه بگیری که تدریس رو نمیشه به لزبینها واگذار کرد، با مقدمات ساختگی و بدون استدلال منطقی، یعنی کارت حداثل ان دو اشکال بزرگ را داره:
    آقای ناشناس در کامنت بالا:
    "ولی اگه واقعا ریاضی تدریس میکنی، عجب کلاسی باشه اون کلاس! پسرها که خدا به دادشون برسه، اگه 20 بگیرن تازه بهشون میدی 10، دخترها هم که دیگه احتیاجی نیست بخونن، همشون قبولن! وقتی هم یه دختر قشنگ تو کلاست باشه، حتما تصمیم میگیری براش یک جلسه تدریس خصوصی بذاری!
    ببین لزبینها چه موجوداتی هستن که حتی تدریس رو هم نمیشه به اونها واگذار کرد!"
    عجب استدلالی!
    (ادامه در کامنت بعدی)

    پاسخحذف
  24. (این کامنت رو اگه خواستی سانسور کن، ولی در اون چیزی نیست جز یک واقعیت!)
    در ضمن با یک دلیل دیگه میگم این کارهای شادی امین از روی شجاعت نیست، دلیلم هم اینه که شادی امین همینطوریش هم چیزی برای از دست دادن نداره، نه زیبایی داره، نه ثروت و نه علم! من نمیگم زیبایی یا ثروت افتخاره، هرگز! من میگم شجاعت شادی امین مثل روزه گرفتن یک فقیر میمونه که چیزی برای خوردن نداره! شما فرض کن شادی امین این مسیر رو نمیرفت و سبک زندگی عادی رو در پیش میگرفت، آیا فکر میکنید در اون صورت زندگی مرفحتری داشت؟! من میگم خیر! چون زیبایی که نداره که کسی کشته و مرده اش بشه، ثروت هم که نداره که از دنیا لذت ببره و مورد احترام این مردم ظاهربین واقع بشه، علم و هوش آنچنانی هم نداره که چیزی کشف کنه و بشر به او بباله! تازه الان با این کارهاش مشهور شده ولی اگه عادی زندگی میکرد حتی همین شهرت رو هم نداشت!
    پس لطفا نگید شادی آسایش و آرامش و ... رو رها کرد و فداکاری کرد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. زیبایی نسبیه و هر کسی یه چیزی تعریف می کنه، علم هم تو لیاقتش رو نداری در موردش اظهار نظر کنی، کامنتهای عالمانه تو اینجا گواهه! ثروت هم بذار برای کسانی بمونه که براش بال بال می زنن. در ضمن اگه هر دشمنی شخصی با شادی امین داری اینجا نیار، ایشون خودشون وبسایت دارند. اونجا کامنت بذار!

      حذف
  25. 11. در مورد داستانهام دیگه نیازی به توضیح نیست، تو خود داستان بارها و بارها به منابع اشاره کردم، البته من زندگی نامه نویس این دو زن نیستم و داستان من فقط یه اقتباسه ولی خط سیر کلی حوادث با واقعیت تاریخی مطابقت داره که تقریا 100 سال پیش اتفاق افتاده و از جمله اینکه این دو زن تحت فشارهای اجتماع ازدواج کردند. (پس من مرد وارد داستانم نکردم که انگیزش جنسی مخاطبانم را بالا ببرم، ترجیح می دادم در این داستان هیچ مردی نباشه ولی نمی تونستم آن را تحریف کنم. من قریب 20 کتاب در رابطه با آن خوانده ام و بالغ بر 15 مقاله، چون شخصیت Violet Trefusis را دوست دارم. اگه باور نداری اسم او را جستجو کن و در مورد رابطه اش با Vita Sackville-West بخوان. من افتخار می کنم که اولین ایرانی هستم که چه در دنیای مجازی و چه در بیرون از آن، رمانی با اقتباس از زندگی دو لزبین معروف نوشته است، اگرچه می دانم کار من زیاد اشکال دارد ولی اولین کسی هستم که چنین کاری کرده ام.
    12. درسته پرچم ما رنگین کمان نیست و رنگ نیلی رو از رنگین کمان حذف کرده ایم، ولی پرچم ما با پرچم صلح جهانی نیز همرنگه و فقط پرچم ما رنگهاش برعکس پرچم صلح جهانیه. ما هر یک از این شش رنگ را نماد چیزی می دانیم، اما توالی رنگین کمانی آنها را لحاظ کرده ایم (البته با حذف نیلی) ما ادعا نکردیم رنگین کمان متعلق به ماست.
    13. برای چندمین بار می گم ما همچنان بر جدایی از مردان زن ستیز در همه موارد و نه فقط دستاوردهای علمی اصرار داریم و این چیزی است که از خیلی وقت پیش گفته شده، حداقل به خودت زحمت بده و مدخل Separatist Feminists از ویکیپدیا رو بخون، اما چرا هیچ لزبین فمینیست ایرانی در این مورد نمینویسه؟ چون فعلا مشکلات مهمتر از آن داریم و به وقتش به آن هم می پردازیم. الان امکان عملی کردن آن در تمامی زمینه ها وجود نداره و خودت هم میدونی مردهای زن ستیز و لزبین هراس مثل تو کم نیستن، اگه واقعا 99% دستاوردهای علمی مال شماست باید تا حالا براش فکری می کردید. البته کاش می شد پس از جدایی زمین و محیط زیستمان را حداقل از آسیبهایی که جاه طلبی مردانه شما در علم و تکنولوژی به آن وارد می کند در امان بمانند.
    14. ما نه تنها با آقایان همجنسگرا بلکه هر مردی که توحش و خودخواهی و صفات بد مردانه را کنار گذارد سر سازش داریم.
    15. در مورد عادت ماهیانه نیز منظور من این نبود که بدون درد است، ولی آن درد چیزی نیست که ما را از زندگی و پیشرفت عقب بندازد، به خصوص که ثابت شده تحمل درد در خانمها خیلی بیشتر از مردهاست. این را از چند پزشک که بیشترشان مرد بودند شنیده ام، چون آنها با بیمارانی که خیلی درد می کشیدند سر و کار داشتند و می دانستند کدوم بیشتر درد می کشند و می توانستند خوب قضاوت کنند. ولی شما هم یه عضو آسیب پذیر دارید و زنها می توانند در دفاع از خودشان ... (می دانی دیگه!) به اضافه اینکه شما بعد از سکس با زن، به قدری ضعیف می شوید که زن می تواند هر کاری می خواهد با شما بکند، مثلا یک زن اومده بود بعد از سکس آلت شوهرش را بریده بود (این داستان را دکتر تیم مارشال که روانپزشک برجسته ای است در کتابش آورده، اسم کتابش
    Man's Greatest Fear: The Final Phase of Human Evolution
    است.) توصیه می کنم این کتاب را حتما بخون، چون نویسنده اش مرده و همجنسگرا هم نیست که بگی تو جناح ماست، بلکه ازدواج کرده و زن و بچه داره و کتاب رو به زنش تقدیم کرده، از طرفی روانپزشکی بسیار شناخته شده است. تو این کتاب توضیح میده که مردها چرا می خوان زنها سلطه پذیر باشند و چرا دوست دارن اونها را کنترل کنند. میگه این از ترسی نشأت میگیره که نسبت به زنها دارن، بعلاوه توضیح میده که مردها به ویرانی و تباهی تمایل دارند، اصلا عنوان فصل دومش Man: A Creature of Destruction است. بعد هم به عنوان نتیجه میگه که آخرین مرحله تکامل طبیعی نابودی مردهاست و مردها خودشان باعث نابودی خودشان می شوند.
    16. از این به بعد اگر کامنت میذاری این سه نکته رو رعایت کن:
    I. هر ادعایی می کنی یا آماری می دهی یا یک نتیجه استقرایی (تجربی) را می نویسی، منبعش را ذکر کن.
    II. هر وقت می خواهی استدلال منطقی کنی مقدماتت مشخص و بی طرفانه باشد و بر مبنای آنها به نتیجه برسی.
    III. به اشخاصی که طرف بحثت نیستن تهمت نزن و توهین نکن و گرنه نمی توانم کامنتهایت را نمایش بدم. در مورد من هر چه می خواهی بگو، مخاطبان وبلاگم با توجه به وبلاگم شخصیت مرا تا حدی می شناسند، خودت هم دیدی چطور کامنت قبلی را با وجود آن همه اتهام به من به عنوان استاد دانشگاه، باز نمایشش دادم (البته در این مورد نیز اگر کلمات رکیک باشد به خاطر رعایت حال مخاطبان و ارجگذاری به وبلاگم از نمایش آن معذورم)
    اگر اینها را رعایت نکنی وقتم را برای جواب دادن به تو تلف نمی کنم. من دنبال بحث اصولی و منطقی هستم.

    پاسخحذف
  26. فکر نمیکردم اینقدر بچه باشی که آی پی منو بلاک کنی و اجازه ندی در برابر حرفهای بی ارزشت از خودم دفاع کنم! منظورم همون کامنتهایی هست هست که حدود یک ماه پیش در جواب این کامنتهای آخرت فرستادم ولی معلوم نیست چرا غیب شده! البته شاید بعد از اینکه امروز با آی پی جدید کامنت گذاشتم، این یکی آی پیم رو از بلاک خارج کرده باشی! برای من کاری نداره که هر روز با یه آی پی جدید وارد وبلاگت بشم، ولی این کار رو نمیکنم چون از بچه بازی خوشم نمیاد.
    حالا از این بحث هم که بگذریم، همینکه توی زندگیت از کلاه-شرعی استفاده میکنی باعث امیدواریه! چون معلوم میشه یه نیمچه اعتقادی به خدا داری. ولی باز این سوال پیش میاد که اگه به خدا و معاد و اینجور چیزها اعتقاد داری، پس چطور به این نتیجه رسیدی که خدا با اونهمه علم و حکمت، یه موجود آشغال و بی ارزش و در حال انقراض به نام مرد رو آفریده و حتی 124000 پیامبرش رو هم از میان اونها انتخاب کرده؟!! اگه واقعا به وجود خدایی عالم و توانا و با تدبیر اعتقاد داری پس لطفا از این موضوع رفع ابهام کن!

    پاسخحذف
  27. خوب منتظر چی هستی؟! رفع ابهام کن دیگه! اگر هم به خدا اعتقاد نداری، لااقل شجاعت گفتنش رو داشته باش! ولی اگه اعتقاد داری، با توجه به نوشته هات اون ابهامی که عرض کردم پیش میاد!
    یک بار که ادعا کردی اگه فلان اتفاق بیفته به نفع زنهاست، ما هم هرچی ازت پرسیدیم چطور؟، آخرش هم نتونستی یه جواب درست و حسابی بدی! امیدوارم این یکی مثل قبلی نشه و بتونی یه جواب قانع کننده به مخاطبانت بدی، خانم مدرس دانشگاه، یا به قول خودت استاد (پروفسور) دانشگاه!

    پاسخحذف
  28. در مورد خدا که یه جای دیگه جوابتو دادم، در مورد شغلم فقط گفته بودم مدرس دانشگاه هستم و سمتم را نگفته بودم،کامنتهام رو می تونی ببینی، هرگز نگفتم استادم یا دانشیار یا استادیار یا مربی یا... در مورد آن دو کامنتی که نمایش ندادم:
    من سه شرط گذاشتم:
    I. هر ادعایی می کنی یا آماری می دهی یا یک نتیجه استقرایی (تجربی) را می نویسی، منبعش را ذکر کن.
    II. هر وقت می خواهی استدلال منطقی کنی مقدماتت مشخص و بی طرفانه باشد و بر مبنای آنها به نتیجه برسی.
    III. به اشخاصی که طرف بحثت نیستن تهمت نزن و توهین نکن و گرنه نمی توانم کامنتهایت را نمایش بدم.
    متاسفانه شرط دوم و سوم را رعایت نکرده بودی و به همین دلیل آنها را نمایش ندادم.

    پاسخحذف
  29. نه خانم مهندس، اولا من منظورم از رفع ابهام، نمایش ندادن کامنتهای یک ماه پیش من نبود، (حالا بماند که همون کامنتهای یک ماه پیش شرط دوم و سومت رو نقض نکرده بود!). منظور من رفع ابهام از این موضوع بود:
    "اگه به خدا و معاد و اینجور چیزها اعتقاد داری، پس چطور به این نتیجه رسیدی که خدا با اونهمه علم و حکمت، یه موجود آشغال و بی ارزش و در حال انقراض به نام مرد رو آفریده و حتی 124000 پیامبرش رو هم از میان اونها انتخاب کرده؟!! اگه واقعا به وجود خدایی عالم و توانا و با تدبیر اعتقاد داری پس لطفا از این موضوع رفع ابهام کن!". حالا متوجه شدی؟! منتظر رفع ابهامت هستم!
    ثالثا اگه تو واقها آی پی منو بلوکه نکرده بودی، پس باید بدونی که بنده یه سری مطالب دیگری به صفحات دیگر وبلاگت فرستاده بودم که اتفاقا ربطی به هیچکدام از موضوعات و حرفهای ما نداشت و فقط میخواستم واکنشت رو ببینم. اگه منو بلوکه نکرده بودی پس باید بدونی که اون متن دور و دراز در چه مورد بوده، درسته؟! حالا میشه بگی در چه مورد بوده؟! فقط یه اشاره کنی کافیه.

    پاسخحذف
  30. در ضمن سعی کن کمتر دروغ بگی، تو خودت رو "استاد دانشگاه" خطاب کردی! در کامنت یکی به آخرت گفتی:
    "مخاطبان وبلاگم با توجه به وبلاگم شخصیت مرا تا حدی می شناسند، خودت هم دیدی چطور کامنت قبلی را با وجود آن همه اتهام به من به عنوان استاد دانشگاه، باز نمایشش دادم"

    پاسخحذف
  31. 1. اگه سرور مشکل داشته و کامنت شما بدست من نرسیده دیگه مشکل من نیست، من آی پی شما را بلاک نکردم و راستش تو این مدت خیلی کم به اینجا سر می زدم.
    2. اصطلاح استاد دانشگاه بطور معمول در مورد هر کدام از اعضای هیات علمی استفاده می شه و منظورم آن نبود که استاد به معنی پروفسور هستم. کامنتم رو دوباره بخون، من نوشتم سمتم را مشخص نکردم که استادم یا دانشیار یا... این دیگه مشخصه که استاد وقتی در کنار استادیار، دانشیار و... میاد به معنی پروفسور هست چیزی که نیستم و سنم به اون سمت قد نمیده.

    پاسخحذف
  32. نه نشد دیگه! قرار نشد به همدیگه دروغ بگیم! یعنی من که دروغی نگفتم، شما داری دروغ میگی! تازه با فرض اینکه موضوع استاد دانشگاه بودنت رو یه سوئ تفاهم بدونیم (گرچه من خودم میدونم که کلمه استاد به معنای عام هم بکار میره، ولی تو ادعا کرده بودی در بحث با من هرگز کلمه استاد رو برای خودت بکار نبردی، که این ادعای درستی نبود)، در مورد مشکل سرور و این چیزها محاله مشکل سرور بوده باشه، چون اولا وبلاگهای blogspot وقتی پیام رو دریافت میکنن، یه پیغام deliver به فرستنده میدن با این مظمون که: پیام شما دریافت شده و منتظر بررسی است، ثانیا پنجره proxifier من همیشه بازه و جلوی چشممه و از اونجایی که یه مقدار طول میکشه تا یک کامنت رو تایپ کنم، تو اون مدت سند و رسیو وجود نداره و لاگش خالی میشه و وقتی کامنت رو پست میکنم عمدا نگاه میکنم ببینم دیتا ترنسفر شده یا نه، ثالثا یک کامنت نبود بلکه نزدیک 10 تا کامنت بود که 6 تاش پشت سرهم و مربوط به یک موضوع بود و 4 تاش تک به تک و در روزهای مختلف فرستادم! رابعا وقتی شک کردم، مدت زیادی هم صبر کردم ولی اتفاقی نیفتاد، وقتی مشکوک شدم آی پیم رو عوض کردم و در صفحه "روز جهانی زنان" وبلاگت با نام "مهسا" کامنت گذاشتم، نشون به اون نشون که اول آی پیش با 66 یا 88 شروع میشه (دقیق یادم نیست)، بعد دوباره به همین آی پی خودم برگشتم و در همون صفحه کامنت گذاشتم و نوشتم: "اون کامنت مهسا رو خودم گذاشتم"، بعد اون وبلاگ دومت رو پیدا کردم و اونجا کامنت گذاشتم و چون آی پی من اونجا بلاک نبود به دستت رسید و نمایش دادی، و بعدش دو کار کردی: 1-آی پیم رو در اونجا هم بلاک کردی، 2- وقتی دیدی وبلاگ اصلیت رو پیدا کردم فورا برگشتی وبلاگ اولت رو (که همین باشه) آپدیت کردی! و دیدم کامنت مهسا خانم هم نمایش داده شده ولی مال من خیر! خامسا زیر همون کامنت "مهسا" یه کامنت از خودم هست که خیلی وقت پیش گذاشته بودم ولی جنابعالی تازه دیروز از زرورق درش آوردی!
    خلاصه تو با خودت داستانی داشتی! فکر میکردم اگه هیچ فضیلتی در وجودت نباشه حداقل روراست هستی، ولی متاسفانه... بگذریم،
    منتظر رفع ابهامت نسبت به اون موضوع هستم، اگر هم صلاح نمیدونی از اون موضوع رفع ابهام کنی بگو تا الکی وقت همدیگه رو نگیریم. یعنی من وقت شما رو نگیرم.

    پاسخحذف
  33. آهان، حالا فهمیدم، خوب درست بگو! من نه تنها 10 کامنت بلکه 15 کامنت تو رو یه جا دریافت کردم، و اونها هم داستان پورن بی محتوایی بود که از همان سطرهای اولش فهمیدم و بنابراین همه رو نخونده حذف کردم.چون وبلاگ من جای پورنوگرافی نیست. حالا اگه لابلاش مطالبی راجع به بحث هایی که اینجا داشتیم بوده دیگه من مقصر نیستم. من ملزم نیستم هر اراجیفی که خوانندگانم وبلاگم اینجا می ذارن بخونم.بیخود کردی اینجا داستان پورن بذاری.

    پاسخحذف
  34. خسته نباشی، غیب گفتی! من هم میدونستم اون داستان پورنو رو در سایتت نمایش نمیدی و چنین توقعی هم نداشتم، اونها رو فقط برای این فرستادم که واکنشت رو نسبت به "تکنیکهای افزایش شهوت لزبینی" بفهمم و برای خودم مورد تجزیه و تحلیل قرار بدم، ولی نشد. همین! هیچ نیت دیگه ای از اون کار نداشتم. حالا با فرض اینکه واقعا راست گفته باشی و داستان رو نخونده باشی، سوال اینجاست که چرا در چند کامنت قبل که ازت پرسیدم: "اگه تو واقها آی پی منو بلوکه نکرده بودی، پس باید بدونی که بنده یه سری مطالب دیگری به صفحات دیگر وبلاگت فرستاده بودم که اتفاقا ربطی به هیچکدام از موضوعات و حرفهای ما نداشت و فقط میخواستم واکنشت رو ببینم. اگه منو بلوکه نکرده بودی پس باید بدونی که اون متن دور و دراز در چه مورد بوده، درسته؟! حالا میشه بگی در چه مورد بوده؟! فقط یه اشاره کنی کافیه."، تو در جواب گفتی: "اگه سرور مشکل داشته و کامنت شما بدست من نرسیده دیگه مشکل من نیست، من آی پی شما را بلاک نکردم و راستش تو این مدت خیلی کم به اینجا سر می زدم."؟! سوال اینجاست که چرا همون موقع به داستان پورن اشاره نکردی؟ در حالی که کاملا مشخص بود که ازت چی میخام! ثانیا من در روزهای دیگه و در صفحات دیگری از وبلاگت و حتی اون یکی وبلاگت کامنت گذاشتم (که قاطی اون داستان پورن نبود) و حاوی هیچ محتوای پورنی هم نبود، پس اونها کو؟!!
    حالا اینجا دو حالت داره: 1- یا دروغ گفتی، 2- یا مبتلا به آلزایمر خفیف هستی.
    خواستم مثبت اندیش باشم و با خودم بگم انشاالله دروغ نگفته و کار کار همون آلزایمر بوده، ولی دیدم این هم منصفانه نیست چون آلزایمر هم در نوع خودش بیماری خطرناکیه، پس همون بهتر که این موضوع رو فراموش کنم.

    پاسخحذف
  35. ماشاالله وبلاگت هم که اصلا پورن نیست ولی در زیر "اعضا" وقتی کسی برای تماس با تو روی آیکانت کلیک میکنه چند تا لینک هست که یکیش اینه:
    LADY SHADOW Lesbian Themed Movies - Rapidshare (GR)
    شاید بگی فیلمهاش 100% پورن نیست و مینی هست، حتی اگه اینطور باشه چه لزومی داره دخترها به سمت فیلم بکشونی در حالی که چپ و راست داری داستان لزبینی به خوردشون میدی؟!

    پاسخحذف
  36. من نه آی پی تو رو بلاک کردم و نه در هیچ کدوم از دو وبلاگم مطالبی جز اون داستان و شاید کامنتهایی که لابلای کامنتهای مربوط به اون داستان بوده از شما دریافت نکردم.
    فیلمهای لزبینی آن وبلاگ نامبرده پورن نیستند، همه یا مستند یا درام عاشقانه، یا عاشقانه- اروتیک و یا فیلمهایی است که خیلی حاشیه ای و مختصر به لزبینیزم پرداخته اند، خواهش می کنم آنها را با فیلمهای پورن مورد دلخواه مردان که از دو زن یا بیشتر در آنها سوء استفاده میشه تا مردان را از لحاظ جنسی تحریک کنه و مغرضانه آنها را فیلمهای لزبینی می نامند اشتباه نگیرید.
    شما که داستان عاشقانه مرا نخوانده اید بی دلیل به آن برچسب پورن نزنید، اگر راست می گویید یه جمله یا عبارت پورن از آن استخراج کنید.

    پاسخحذف
  37. من کی گفتم داستانهات پورن هست؟! بهم نشون بده! چرا مغلعه میکنی؟! معلوم شد معنی اروتیک رو هم نمیدونی، اگه واقعا اون فیلمها اروتیک باشه باید آخرش لزبینهای محترم یه کشتی کوچولو با همدیگه بگیرن، ولو با لباس!
    و شما لزبینها هم خیلی باحال تشریف دارین، از اون طرف خودت تو وبلاگت میگی: "استفاده ابزاری از زنان در تبلیغات، صنعت مد، آرایش و پورنوگرافی و رواج گسترده تجارت فحشا به نام آزادی انجام می پذیرد" ولی از طرف دیگه میگی: "خواهش می کنم آنها را با فیلمهای پورن مورد دلخواه مردان که از دو زن یا بیشتر در آنها سوء استفاده میشه تا مردان را از لحاظ جنسی تحریک کنه و مغرضانه آنها را فیلمهای لزبینی می نامند اشتباه نگیرید" !!!!!
    بنظر میرسد خانم حکیم و عارف ما (که عرفانش از نوع اسلامی هم هست) تنها به آن دسته از فیلمهای پورنویی اعتراض دارند که زنها برای لذت مرد تلاش میکنند، ولی در مورد فیلمهای 100% لزبینی که در آن زنها برای لذت زنهای دیگر تلاش میکنند (با اینکه چنین عملی در در اسلام بشدت نکوهش شده) ولی در این موارد فریاد اعتراضشان چنان زیبا فروکش میکند که گوئی راضی هستند!!! به راستی که ایشان و سایر لزبینها (که همگی سر و ته یک کرباس هستند و خدایی به نام "زن" دارند و در چند سال اخیر استراتژی جدیدی را سرلوحه خود قرار داده اند که بر طبق آن جانماز آب بکشند تا از این طریق بتوانند زنان مومن را هم مانند خود لزبین کنند) دقیقا میدانند که به دنبال چه هستند! آنها به روزی می اندیشند که زنها دنبال زن باشند و مردها نیز همچون سگهای ولگرد و بینوا چاره ای جز آمیزش با همجنسان خود نداشته باشند!!! و طبع این لزبینهای محترم چنان شاعرانه است که هر اندازه که از خود این مردان متنفرند، ولی برعکس از آن طرف عاشق سینه چاک تکنولوژیها و علوم و دستاوردهای آن مردان هستند! زیرکیشان هم بحدی است که با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند! ادعا میکنند این تکنولوژیها را نمیخواهند ولی دودستی آن را چسبیده اند! زیرا علیرغم ادعایشان حاظر نیستند برای جدا شدن دستاوردها حتی قدمی بردارند!
    من بارها و بارها همه جا گفته ام و بازهم خواهم گفت، به نظر بنده موضوع کاملا مشخص است، تا زمانی که مردان به حماقت خود ادامه داده و بین زنهایی که آنها را دوست دارند و زنهایی که آنها را کمتر از لنگه کفش خود میدانند تفاوتی قائل نشوند، باید منتظر عواقب وخیم آن باشند، یعنی همان رویای لزبینها!!
    بنده قصد دارم در این مورد کتابی بنویسم و با کمک دوستان آنرا به زبان انگلیسی هم ترجمه کرده و در اینترنت به رایگان برای دانلود قرار دهم!

    پاسخحذف
  38. در کامنتهای اولیت آن همه نگفتی من تنها از یک تکنیک برای انگیزش شهوت در مخاطبان داستانم استفاده می کنم و اصرار داشتی به من 5 تکنیک دیگر هم یاد بدهی؟ انگیزش شهوت هدف آثار پورن است و تو مرا و نوشته هایم را متهم به پورنوگرافی کردی. اگه اشتباه نکنم ذیل قسمت 48 داستانم این کامنتها رو گذاشته بودی!
    در مورد کتابت هم منتظر می مانیم ببینیم چه می شود!

    پاسخحذف
  39. بله گفته بودم از یکی از تکنیکهای افزایش شهوت استفاده کردی ولی هرگز نکفتم داستانت پورن هست، چون توی داستانهای عاشقانه هم میشه با اضافه کردن بعضی عناصر به داستان، شهوت مخاطب رو برانگیخت بدون اینکه دیالوگ مستحجن به کار رفته باشه.
    واسه کتابم هم حتما منتظر بمون. البته جمله ات یه مقدار کانال2 میزد، یعنی احساس کردم منظور دیگه ای داری. در هر صورت تا قبل از اومدن کتاب من این جملات طلائی رو که پاشنه آشیل هرچی لزبین و لزبینیزم هست دوباره مطالعه کن و اگه جواب درست و حسابی ای هم در موردش داری (که میدونم نداری) بده.:

    شما لزبینها خیلی باحال تشریف دارین، از اون طرف خودت تو وبلاگت میگی: "استفاده ابزاری از زنان در تبلیغات، صنعت مد، آرایش و پورنوگرافی و رواج گسترده تجارت فحشا به نام آزادی انجام می پذیرد" ولی از طرف دیگه میگی: "خواهش می کنم آنها را با فیلمهای پورن مورد دلخواه مردان که از دو زن یا بیشتر در آنها سوء استفاده میشه تا مردان را از لحاظ جنسی تحریک کنه و مغرضانه آنها را فیلمهای لزبینی می نامند اشتباه نگیرید" !!!!!
    بنظر میرسد خانم حکیم و عارف ما (که عرفانش از نوع اسلامی هم هست) تنها به آن دسته از فیلمهای پورنویی اعتراض دارد که زنها برای لذت مرد تلاش میکنند، ولی در مورد فیلمهای پورنویی که در آن زنها برای لذت زنهای دیگر تلاش میکنند (با اینکه چنین عملی در در اسلام بشدت نکوهش شده) فریاد اعتراضشان چنان زیبا فروکش میکند که گوئی راضی هستند!!! به راستی که ایشان و سایر لزبینها (که همگی سر و ته یک کرباس هستند و خدایی به نام "زن" دارند و در چند سال اخیر استراتژی جدیدی را سرلوحه خود قرار داده اند که بر طبق آن جانماز آب بکشند تا از این طریق بتوانند زنان مومن را هم مانند خود لزبین کنند) دقیقا میدانند که به دنبال چه هستند! آنها به روزی می اندیشند که زنها دنبال زن باشند و مردها نیز همچون سگهای ولگرد و بینوا چاره ای جز آمیزش با همجنسان خود نداشته باشند!!! و طبع این لزبینهای محترم نیز چنان شاعرانه است که هر اندازه که از خود این مردان متنفرند، ولی برعکس از آن طرف عاشق سینه چاک تکنولوژیها و علوم و دستاوردهای آن مردان هستند! زیرکیشان هم بحدی است که با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند! ادعا میکنند این تکنولوژیها را نمیخواهند ولی دودستی آن را چسبیده اند! زیرا علیرغم ادعایشان حاظر نیستند برای جدا شدن دستاوردهای مردان از زنان حتی قدمی بردارند!
    من بارها و بارها همه جا گفته ام و بازهم خواهم گفت، به نظر بنده موضوع کاملا مشخص است، تا زمانی که مردان به حماقت خود ادامه داده و بین زنهایی که آنها را دوست دارند و زنهایی که آنها را کمتر از لنگه کفش خود میدانند تفاوتی قائل نشوند، باید منتظر عواقب وخیم آن باشند، یعنی همان رویای لزبینها!!
    در ضمن بعضی از فرهنگها و آداب و رسوم نیز باید تغییر کند، مثلا:
    1- چه دلیلی دارد که خانما مقدم باشند؟! از نظر عقلی و فلسفی و حقوقی و قانونی هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشته و ندارد! این مورد یکی از موارد بسیار مهم است و حتما باید اصلاح شود.
    2- چه دلیلی دارد که دولتها و نهادهای دولتی از همان دوران کودکی اینطور به انسانها تلقین کنند که ابتدا مرد باید به سمت زن برود و زن باید ناز و عشوه کند؟! چرا نمیگذارند جامعه در این مورد خودش خودش را تنظیم کند؟!
    و بعضی از قوانین ناعادلانه هم باید تغییر کند! از جمله:
    1- اگر دو کارگر، یک خانم و یک آقا در کنار هم کار کنند و ثابت شود که آن کارگر مرد بازده اش در انجام کار بیشتر از آن کارگر زن است و برای انجام کار انرژی بیشتری هم مصرف میکند، آیا عادلانه است که به این دو دستمزد یکسانی بدهیم؟
    2- در جوامعی که ادعای حقوق بشر و سکولاریزم و حق انسانها بر بدن و اموالشان را دارند و حتی انسانها مختارند که دست به خودکشی زده و به زندگی خدود خاتمه دهند، آیا این عجیب نیست که مرد و زنی را بخاطر اینکه زن برای انجام سکس از مرد پول گرفته، هردو مجرم شناخته شوند؟! پس آن شعارها کجا رفت؟!
    همه این موارد باید اصلاح شود!

    پاسخحذف
  40. زنان نیازی به پورنوگرافی ندارن، چون تخیل قوی دارن، اگر منظورت فیلمهای رمانتیک لزبینی است، خودت بهتر می دونی که فیلم عاشقانه با پورنوگرافی خیلی متفاوته!

    پاسخحذف
  41. اااااا نه بابا! خیلی عذر میخوام، الاغ گیر آوردی؟! تو که ادعا میکنی داستانهات واسه تحریک زیر ناف دخترها نیست و فقط نگاه عشقی و معنوی داره، پس به من بگو کی بود که تو یه قسمت از داستانش نوشت: "من متعلق به تو، بدن من مال تو، هر کار میخواهی با آن بکن!" (توی پستهای قدیمیترت بود، ویولت و ویتا داشتن به هم میگفتن) بدن من مال تو یعنی چی؟! تنها یک معنی داره!
    در ضمن این صفحه دیگه خیلی سنگین شده، وقتی باز میکنم لپ تاپم هنگ میکنه. به حرفهای دیگرم هم جواب ندادی! خواستی جواب بدی بگو بریم یه پست دیگه. یه صفحه سبکتر. (ولی زرنگ بازی در نیاری خودت یواشکی بری یه صفحه دیگه واسه حرفهام پاسخ بذاری و خواننده تصور کنه من کم آوردم! قبلش خبر بده تا بدونیم چی به چیه).

    پاسخحذف
  42. داستان من عاشقانه است، تو عشق رمانتیک بدن هم مطرحه، شما باید فرق پورنوگرافی با هنر اروتیک بدونین. داستان من هیچکدام از خوانندگان زنش را از لحاظ جنسی تحریک نمیکنه. یعنی هیچ زن سالمی با این نوشته ها تحریک جنسی نمیشه.

    پاسخحذف
  43. تو از یک طرف ادعا میکنی زنها تخیل قویتری دارن و راحتتر تحریک میشن، مخصوصا اگه پای یک رابطه لزبینی مطرح باشه! بعد از این طرف ادعا میکنی این داستان زن رو تحریک نمیکنه؟! چطور من که مرد هستم و بقول خودت دیتر از زنها تحریک میشم تحریک شدم؟! پس احتمالا یه جای حرفهات مشکل داره!
    برو بابا، برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه. از این بحث بی اهمیت بکش بیرون. جواب سوالهای مهمتر رو بده. (البته جواب! نه مغالطه)

    پاسخحذف
  44. زنها تخیل قوی دارن، به داستانهای پورن یا عاشقانه برای تحریک شدن نیاز ندارن بر عکس شما. خوانندگان داستان من برای تحریک شدن نیازی به خواندن داستان ندارن، البته می تونن این داستان عاشقانه رو بخونن و با تخیل خودشون ادامه اش بدن تا تحریک بشن، ولی خود داستان، به تنهایی تحریک کننده نیست و این تفاوت هنر رمانتیک با پورنوگرافیه.

    پاسخحذف
  45. باشه تو راست میگی!

    پاسخحذف